نويسنده: استيون آر. سايزر
مترجمان: حميد بخشنده، قدسيه جوانمرد



 

پيامدهاي سياسي صهيونيسم مسيحي (5)

صهيونيست هاي مسيحي تدبيرگرا، (1) به طور خاص، بر اين باورند كه معبد يهوديان بايد تجديد بنا شود زيرا فرجام شناسي آينده گرا آنان را بدين باور سوق داده است كه دجال درست پيش از رجعت مسيح به آن هتك حركت خواهد كرد. بريكنر اظهار داشت كه مقدمات تجديد بناي معبد در سال 1967 با تصرف شهر كهن بيت المقدس آغاز شد. (2)
ليندزي نيز اطمينان دارد كه، « درست در همين لحظه، كه شما اين را مي خوانيد، مقدمات تجديد بناي معبد سوم انجام شده است ». (3)
صهيونيست هاي مسيحي معاصر از طريق زير به سازمان هاي يهودي علاقمند به تجديد بناي معبد سليمان فعالانه كمك كرده اند: تبليغات براي سازمان هاي كوه معبد؛ جستجوي مكان معبد سليمان؛ تسهيل برنامه ي ساخت معبد؛ پرورش دادن گوساله ي قرمز و تأمين بودجه ي وزارت دارايي. با نگاهي به شمار كتاب هايي كه صهيونيست مسيحي اخيراً درباره ي معبد سليمان منتشر كرده اند، آشكار مي شود كه آن صنعتي رو به ترقي است.(4)

1. تبليغات براي جنبش كوه معبد

رندال پرايس كارشناس پيشگام تدبيرگرايي درباره ي طرح هاي قريب الوقوع براي تجديد بناي معبد يهوديان است. وي در صفحه 735 از كتاب خود، معبد آينده ي آخرالزمان (5) جزئيات جامعي را در اختيار مي گذارد و همه ي سازمان هاي يهودي تأثيرگذار در تسهيل تجديد بناي معبد يهوديان را معرفي مي كند. (6) آماده ي تجديد بنا (7) (8) اثر قبلي و مشترك وي با توماس آيس اثبات مي كند كه اين امر موضوعي نظري يا حاشيه اي نيست بلكه موضوعي است كه شمار قابل ملاحظه اي از مسيحيان، همراه با يهوديان مذهبي با اين اعتقاد راسخ كه معبد سليمان به زودي تجديد بنا خواهد شد، تاكنون در آن شركت داشته اند.
اگر چه يهوديان حامي عيسي تأكيد مي كنند كه آنان نيروهاي فعّال هيچ گروه خاص يهودي را ملزم به تجديد بناي معبد يهوديان نمي سازند، با اين حال اطلاعاتي راجع به هشت سازمان يهودي را به دست مي دهند، ارتباط هاي اينترنتي به سازمان هاي مزبور را برقرار مي سازند؛ برخي از اين سازمان ها درگير تلاش هايي شده اند تا كوه معبد را تصرف كنند، مسجدالاقصي (9) و مسجد صخره (10) را نابود كنند، معبد سليمان را تجديد بنا كنند و عبادت در معبد، كهانت، و تقديم قرباني را بار ديگر برقرار سازند. اين سازمان ها عبارتند از بنياد معبد (11) و مؤمنان كوه معبد. (12)
گرشون سالومون رئيس تشريفاتي و جنجالي جنبش و بنيانگذار مؤمنان معبد است. ژاوا گلاسر (13)، عضو يهوديان حامي عيسي، سالومون را به خاطر شجاعتش در سخن گفتن از « مهم ترين موضوع آيين يهود » مي ستايد:
مدارك دال بر صلاحيت وي به عنوان يك وطن پرست اسرائيلي كامل است، كه نقطه ي آغاز آن در سن يازده سالگي است، يعني هنگامي كه مقامات بريتانيا وي را به خاطر نصب پوسترهاي صهيونيستي در طول اشغال اسرائيل دستگير كردند. او از چيزي دفاع كرده است كه معتقد است از آن زمان تا به امروز درست است... سالومون حقيقتاً در خور بذل توجه است. نه هزار نفر در فهرست عضويت « مؤمنان كوه معبد » هستند. (14)
سالومون، در كنگره ي صهيونيست هاي مسيحي در 1998، در نطق خود به عنوان سخنران ميهمان تأكيد كرد:
رسالت آزادسازي كوه معبد [ = حرم الشريف ] و پاكسازي- تكرار مي كنم، پاكسازي- پليدي حرمت شكن (15) از آنجا بر عهده ي نسل كنوني است... قوم يهود در دروازه هاي منتهي به كوه معبد متوقف نخواهد شد... ما پرچم اسرائيل را بر فراز كوه معبد به اهتزاز درخواهيم آورد، و ديگر قبة الصخره و مساجدش در آن وجود نخواهند داشت بلكه تنها پرچم اسرائيل و معبد ما در آن خواهد بود. (16)
اما سام كيلي (17) در تايمز (18) ديدگاه ديگري را بيان مي كند. وي اظهار مي دارد كه سالومون « چهره ي كمابيش پذيرفتني فرقه هاي هزاره گرا » را مي نماياند. سالومون در يك مصاحبه تأكيد كرد كه حرم اسلامي بايد از بين برود:
دولت اسرائيل بايد آن را انجام دهد. ما بايد بجنگيم. ملّت هاي بسياري بر عليه ما خواهند بود اما خدا فرمانده ي كل ارتش ما خواهد بود. من اطمينان دارم اين يك آزمون است كه خدا از ما انتظار دارد كه بدون هرگونه واهمه اي از ملت هاي ديگر جاي مسجد صخره را تغيير دهيم. مسيح به خودي خود نخواهد آمد؛ ما بايد با جنگيدن او را بياوريم. (19)
سفارت بين المللي مسيحيان در اورشليم (ICEJ) و مركز بين المللي صهيونيست مسيحي (ICZC) هر دو از نقطه نظرات سالومون پشتيباني كرده اند. (20) وان دِر هووِن گامي فراتر نهاده، اين گونه نظرپردازي مي كند:
شيطان، كه مي داند همواره بايد اموري را كه خدا جدي مي گيرد، جدي بگيرد، هزاران سال كنترل كوه معبد را در اختيار داشت، تا اين كه در جنگ شش روزه 1967 كمابيش از قدرت ساقط شد. در نتيجه ي نگرش نادرست، ولو بلندنظرانه اسرائيلي هاي پيروز، اسلام امكان آن را يافت كه بر كساني كه در كوه معبد عبادت مي كنند، تسلط داشته باشد... شيطان در حال تحكيم موضع خود در تپه ي مقدس خدا است. مناقشه ي « سياسي » بر سر بيت المقدس هرگز به كسي كه در رأس شهرداري قرار دارد يا كسي كه بر مسكن سازي شهر، پارك ها و بناهاي عمومي نظارت دارد يا حتي كسي كه كنترل اين شهر قديمي را در اختيار دارد ربطي نداشته است. اين قطعه ي كوچك از زمين موسوم به كوه موربا (21)، كوه صهيون (22) و كوه معبد در كانون نبرد قرار دارد. (23)
بنا به گفته ي [خانم] گريس هالسل، از 1967 تا 1990، نظاميان يهودي بيش از صد حمله ي مسلحانه به حرم الشريف انجام داده اند، كه غالباً تحت رهبري خاخام ها بود. وي با تأسف اظهار مي دارد كه « در هيچ موردي، هيچ نخست وزير اسرائيل، يا خاخام ارشد سفاردي (24) يا خاخام ارشد اشكنازي (25) اين حمله ها را نكوهش نكردند ». (26) با اين حال، ولو اين كه صهيونيست هاي يهودي و مسيحي در ويران كردن مسجد الاقصي و قبة الصخره توفيق يابند، اما يكي از مشكلات حل ناشده اي كه باز با آن مواجه مي شوند، تعيين مكاني براي تجديد بناي معبد يهوديان است.

2. جستجوي مكان معبد

آنچه از نظر صهيونيست هاي مذهبي حياتي است، اين است كه معبد آينده ي يهود در همان مكان معبد سليمان، زروبابّل و هيروديس ساخته شود. به نظر مي رسد ميان آن ها پيوندي وجود داشته است كه هر يك شامل برآمدگي كوه موريا، موسوم به سنگ بنا (27)، در داخل قدس الاقداس (28) بودند. سه نظريه وجود دارد كه تاريخ نگاران و باستان شناسان در خصوص مكان دقيق معابد سابق يهود از آن ها جانبداري مي كنند. (29) رايج ترين نظريه ي مورد پذيرش، كه از حمايت سنّتي و نيز اتفاق نظر باستان شناسان كنوني اسرائيل برخوردار است، اين است كه مكان معبد همان مكان مسجدالصخره است.
در دهه ي 1970، ليندزي تأكيد كرد كه معبد يهوديان بايد در مكان مسجد صخره ساخته شود. « يك مشكل عمده وجود دارد كه مانع از ساخت معبد سوم يهود مي شود. آن مانع اين است كه مسجد صخره دومين مكان بسيار مقدس دين اسلام است. عقيده بر اين است كه اين مسجد درست در وسط مكان معبد كهن يهوديان بنيان نهاده شد. اين امر خواه مانع باشد خواه نباشد، تجديد بناي معبد يهوديان در آينده يقيني است. پيشگويي كتاب مقدس آن را ايجاب مي كند ». (30) به نظر مي رسيد كه ليندزي مكان دقيق ساختمان هيكل را مي دانست. « تصور كنيد من چه احساسي داشتم هنگامي كه در زير علامت راهنماي نزديك ديوار ندبه ايستاده بودم كه بر روي آن به عبري نوشته شده بود: " قدس الاقداس، ده متر "، همراه با فِلشي كه به نقطه اي در فاصله ي 30 پايي پشت ديوار ندبه كنوني در جهت مسجد صخره اشاره مي كرد »! (31)
با وجود اين، ليندزي پيش از 1983 انديشه اش را تغيير داده بود. در اين زمان، ليندزي در حالي كه از نظريه ي شمالي (32) حمايت مي كرد، معتقد بود كه اين كشف، « شمارش معكوس رخدادهايي را كه موجب بازگشت مسيح به زمين مي شود، تسريع كرده است ». اين امر بدان سبب است كه، « معبد سوم پيشگويي شده را مي توان اينك بدون از بين بردن مسجد صخره، بنا نهاد... هيكل و ديوار نزديك دور آن را مي توان بازسازي كرد و در عين حال آن ها 6 متر با مسجد صخره فاصله خواهند داشت ». (33) ليندزي، پس از پيدا كردن مكان حقيقي معبد هيروديس، بر اساس كليدهاي ذكر شده در باب 11 از مكاشفه يوحنا درباره ي ابعاد آن، در صدد يافتن دليلي بر اساس كتاب مقدس براي اين مكان جديد برآمد. « ما حقيقتاً در اواخر عصر كليسا هستيم. هيكل به زودي تجديد بنا خواهد شد »! (34)
بريكنر همچنين از اظهارات رَندال پرايس مبني بر اين كه معبد يهود را واقعاً مي توان در كنار مسجد صخره تجديد بنا كرد، جانبداري مي كند، هر چند وي با گفتن اين سخن كه « بيان كمترين كار، مسئله ي حساسي است » (35) تا حدّي به كوتاهي در بيان حقيقت تن در داده است. اظهار اين كه معبد يهود را مي توان در كنار مسجد صخره بنا نهاد، كمابيش ساده لوحانه است، همان طور كه اين سخن ليندزي كه معبد جديد يهوديان بر درآمد گردشگري اسرائيل (36) مي فازايد و به « بزرگ ترين نقطه ي پُرجاذبه ي گردشگري (37) (38) دنيا تبديل خواهد شد، چنين است. نمي توان تصور كرد كه رهبران مسلمان هيچ نوع بناي يهودي را در محدوده ي حرم الشريف بپذيرند. به هر حال، اكثر يهوديان راست كيش بر اين اعتقادند كه مسجد صخره، مايه ي نفرت است و بايد پيش از تجديد بناي معبد بزرگ از بين برود. (39)

3. تهسيل برنامه ي ساخت معبد

براي حفظ ايفاي نقش تام معبد، به جاي آن كه صرفاً نقطه ي پرجاذبه يا موزه گردشگري ايجاد شود، همچنين لازم است كاهناني را شناسايي، تربيت و منصوب كرد تا در معبد خدمت كنند. معضل فراروي كاهنان آينده اين است كه چگونه مي توانند خود را طبق آداب ديني پاك سازند، پيش از آن كه بتوانند براي ديگران قرباني تقديم كنند. بنابر سِفر اعداد، يك [باب 19، آيات 1-9 و 17- 19] خاكستر جسد گوساله ي بدون لك و قرمز يكدست، كه كاهن شرعاً طاهر آن را تقديم مي كند، بايد با آب مخلوط شود و بر روي اشخاص نجس و اسباب و اثاثيه ي معبد پاشيده شود. با نابود شدن معبد در سال 70 ميلادي خاكستر به كار رفته در مراسم ياد شده از بين رفت و از اين رو، از آن زمان تا كنون يهوديان آواره، پيوسته ناپاك بوده اند. جست و جو براي يافتن خاكستر آخرين گوساله ي قرمز تاكنون مقرون به توفيق نبوده است.
اما در سال 1998، كلايد لات (40) دامدار پنجاهه گراي اهل مي سي سي پي به منظور پرورش دام مناسب براي قرباني معبد، شركت سهامي بازگشت يهوديان سرزمين كنعان را تشكيل داد. (41) بنا به گفته ي نيوزويك در 1997، نخستين گوساله ي قرمز براي سال 20000 در مزرعه ي اشتراكي كفر حسيديم (42) نزديك حيفا به دنيا آمد و « ملودي » نام نهاده شد. (43) متأسفانه اين گوساله در نهايت موي دم و پستانش به رنگ سفيد درآمد. چِيم ريچمن، (44) يك خاخام سنّتي، و كلايد لات، (45) گاودار پنجاهه گرا، بدون پروا گروهي را تشكيل داده اند تا در دشت اردن گوساله هاي قرمز را پرورش دهند، بدين اميد كه صنعت گاوداري اسرائيل و نيز توليد يك نمونه ي كامل براي قرباني را به ثمر رسانند. (46)
كار طراحي و ساخت، تجهيزات و ابزار، آموزش كشيشان و پرورش قرباني ها همگي نيازمند سرمايه است و در مقياس گسترده، همانند گوساله قرمز، بودجه ي آن ها را صهيونيست هاي مسيحي تأمين مي كنند. بنياد معبد اورشليم (47) را استنلي گولدفوت (48)، تروريست سابق عضو گروه تبهكاران اشترن، (49) همراه با تري رايزنهوور (50) و چند انجيل گراي آمريكايي ديگر براي تسهيل تجديد بناي معبد تأسيس كردند. (51) بنا به گفته ي [خانم] گريس هالسل، گولدفوت ساليانه بالغ بر 100 ميليون دلار از طريق ايستگاه هاي راديويي و تلويزيوني مسيحي و كليساهاي انجيلي، (52) مانند كليساي جلجتاي چاك اسميت (53) در را نيز [شهر] كاستا ميسا (54) [در جنوب غربي ايالت] كاليفرنيا، براي بنياد معبد اورشليم فراهم مي كند. (55)گولدفوت دريافت سرمايه از آي سي اي جي ويلم (ICEJ) تأييد كرده است. يان وان دِر هوون پذيرفته است كه « هنگامي كه طرفداران براي بناي معبد، داوطلب پرداخت پول مي شوند، وي آنان را به نزد گولدفوت راهنمايي مي كند ». همچنين آي سي اي جي نواري صوتي را درباره ي طرح هاي ساخت معبد يهوديان در حرم الشريف به فروش مي رساند. (56) برنامه باشگاه 700 و شبكه راديو تلويزيوني مسيحي پت رابرتسون و آي سي اي جي نيز در تأمين سرمايه براي مؤمنان كوه معبد گرشون سالومون مشاركت كرده اند. (57)
پروفسور گوردون ولتي (58) جامعه شناس و انسان شناس دانشگاه دولتي رايت (59) [ايالت] اوهايو، مخالفت ظاهري مسيحيان انجيل گراي حامي تروريست هاي يهودي را اين گونه توضيح مي دهد:
توان آنان حفظ تناقضات در اتاق هاي بي منفذ است، به گونه اي كه خود آنان هرگز اين تناقضات را درك نمي كنند... اگر با پول اهدايي يك مسيحي ثروتمند به تروريست هاي يهودي، ديناميت خريده شود كه مساجد ويران شوند، مسيحي ثروتمند صرفاً خواهد گفت، « اين كار خدا بود ». (60)
همان گونه كه لارنس رايت نيز اظهاركرده است، « آرزوي يهوديان براي معبد، اميد مسيحيان به عروج، بدگماني مسلمانان در خصوص نابودي مساجد به تدريج به نقطه ي جوش فاجعه آميز (61) مي رسد ». (62) نمايش مخالفت سرسختانه صهيونيست هاي مسيحي با هر گونه مصالحه در مورد ادعاهاي رقيب بر سر زمين مقدس، جايگاه اورشليم با طرح هاي تجديد بناي معبد يهوديان، همراه با تأثيرگذاري سهمگين آنان بر خط مشي خاورميانه اي ايالات متحده آينده ي دهشتناكي (63) را رقم مي زند، كه در بدبيني ذاتي فرجام شناسي آنان آشكار است.

پي‌نوشت‌ها:

1. پيشاهزاره گرايي تاريخي يا عهدنگر بر اين عقيده بود كه قوم يهود در كليسا ادغام خواهد شد و ملتي نوكيش در كنار ديگر ملت هاي مسيحي به فلسطين باز خواهد گشت. اما پيشاهزاره گرايي تدبيرنگر معتقد بود كه قوم يهود خواه قبل از ايمان به مسيح، خواه بعد از ايمان به مسيح، به فلسطين بر مي گردند ولي به طرز بارزي جدا از كليسا باقي خواهد ماند.
2. Brickner. Future, op.cit., p137.
3. Lindsey, Planet, op.cit.. p156; Final, op.cit.. p103.
4. In this 723 page Analysis of the future Jewish Temple, Randall Price lists over 40 books written in the last 30 years compared with only two written in the 19th century. The most recent include Thomas Ice & Randall Price, Ready to Rebuild, The Imminent Plan to Rebuild the Last Days Temple, (Eugene, Oregon. Harvest House, 1992); Randall Price, The Coming Last Days Temple, (Eugene, Oregon Harvest House 1999); Yisrael Ariel, The Odyssey of the Third Temple , Translated and Adapted by Chaim Richman, (Jerusalem, G. Israel Publications, 1993): Bradley J. Chance. Jerusalem, the Temple and the New Age in Luke - Acts, (Macon, GA, Mercer University Press, 1988): Ernest L. Martin, The Place of the New Third Temple. (Portland, Oregon, Associates for Scriptural Knowledge, 1994); Don Stewart & Chuck Missler, The Coming Temple, (Orange, California, Dart Press,1991).
5. The Coming Last Days Temple
6. Randall Price, The Coming Last Days Temple, (Eugene, Oregon, Harvest House, 1999), pp616-644; Randall Price, ‘Time fora Temple? Jewish Plans to the Temple,’ Freinds of Isreal Gospel Ministry
http:/Avww.foigm.org/img/timetemp.htm
7. Ready to Rebuild
8. Thomas Ice & Randall Price, Ready to Rebuild, The Imminent Plan to Rebuild the Last Days Temple, (Eugene. Oregon, Harvest House, 1992).
9. Al-Aqsa Mosque
10. Dome of the Rock
11. Temple Istitute13
12. Rich Robinson. " Israel Groups Involved in Third Temple Activities"Jews for Jesus Newsletter 10, (1993).
http://www.jewsforjesus.org
13. Zhava Glaser
14. Zhava Galser. "Today’s Rituals: Reminders or Replacements" Issues. 8.3.
15. defiling abomination
16. Nadav Shragai. "Dreaming of a Third Temple’, Ha"aretz. 17 September (1998), p3, cited in Price, Coming, op.cit., p417.
17. Sam Kiley
18. The Times
19. Sam Kile)’, "The Righteous will survive and the rest will perish’ The Times. 13 December (1999). p39.
20. The Hanukkah Evant of the Temple Mount Faithful on the Temple Mount. Jerusalem’ ICE!. 27 December (2000)
http://www.cdn-friends-icej.ca/hanukkah.html: Jan Willem van der Hoeven, "About The ICZC"
http://www.israelmybeloved.com/about/organization.htm
21. Mount Moriah
22. Mount Zion
23. The Hanukkah Evant of the Temple Mount Faithful on the Temple Mount. Jerusalem’ ICE!. 27 December (2000)
http://www.cdn-friends-icej.ca/hanukkah.html: Jan Willem van der Hoeven, "About The ICZC"
http://www.israelmybeloved.com/about/organization.htm
24. chief Sephardic rabbi
واژه ي سفاردي بر يهوديان رانده شده از اسپانيا و پرتغال ( درپايان قرن 15 م.) دلالت دارد. يهوديان سفاردي پس از رانده شدن به شمال آفريقا بعدها به اسرائيل مهاجرت داده شدند.
25. chief Ashkenazi rabbi
واژه ي اشكنازي بر يهوديان اروپا كه تحت ظلم آلمان نازي بودند، دلالت دارد. يهوديان اشكنازي يا غيرسامي 82% كل يهوديان را شامل مي شود كه نژادشان به مغول ها، تركان شمال، ساكنان شمال درياي خزر و فنلاندي ها مي رسد؛ اقوام مذكور بعدها به دين يهود گرويدند و پس از پراكندگي زياد سرانجام به فلسطين مهاجرت كردند.
26. Grace Halsell, "The Hidden Hand of the Temple Mount Faithful’ The Washington Report, January (1991),p8.
27. Foundation Stone
28. Holy of Holies
29. There are the Northern Theory, the Southern Theory and the Central Theory, see discussion in Price , Coming, op.cit., pp 337-342: tuvia sagiv. The Hidden Secrets of the Temple Mount, (Tel Aviv, 1993); http://www.templemount.org/tempmt.html: Asher Kaufmann, "where the Ancient temple of Jerusalem stood’, Biblical Archaelogy Review 9, 2 (1983) pp40-59; Leen Ritmeyer. The Temple of Herod, (Harrogate, England, Ritmeyer Architectural Dedign, 1993): The Temple and The Rock. (Harrogate. England Ritmeyer Architectural Design, 1996), pp38-48.
30. Lindsey, Late, op.cit., pp56-58. Lindsey is in error on this point. The Dome of the Rock is the third most holy shrine of Islam After Mecca and Medina.
31. Lindsey, There’s, op.cit., p163.
32. northern theory
بر طبق اين نظريه، معبد سليمان در شمال غربي مسجد صخره قرار داشت. اما نظريه جنوبي مي گويد كه مكان معبد در جنوب مسجد مزبور بود. نظريه سوم، نظريه مركزي است كه بنا بر آن، مكان معبد در جنوب مسجد مزبور بود. نظريه سوم، نظريه مركزي است كه بنا بر آن، مكان معبد همان مكان مسجد صخره است.
33. Lindsey, Israel, op.cit., p29.
34. Lindsey, Israel, op.cit., p29., p30.
35. Brickner, Future, op.cit p61.
36. Israel"s tourism revenue
37. tourist attraction
38. Lindsey, Planet, op.cit., p163.
39. Price, Coming, op.cit., p346.
40. Clyde Lott
41. Randall Price incorrectly attributes this story to Time when it actually appeared in Newsweek. He also misspells one of the contributor’s names, price, Coming, op.cit., p375." Red Heifers" New York Times, 27 December (1998) , cited in Halsell, Forcing, p65.
42. Kfar Hassidim kibbutz
43. Kendall Hamilton, Joseph Contreras & Mark Dennis, the Strange Case of Israel’s Red Heifer,’ Newsweek, May 19, (1997).
44. Chaim Richman
45. Clyde lott
46. Jeremy Shere, "A very Holy Cow’ Jerusalem Post, May 25 (1997).
47. Jerusalem Temple Foundation
48. Stanley Goldfoot
49. Stern Gang
اشترن، گروه تروريستي منشعب از ايرگون است كه به نام آوراهام اشترن رهبر انشعاب كنندگان معروف شد. اعضاي اين گروه حملات تروريستي زيادي عليه اعراب فلسطين ترتيب دادند. بعدها رهبران اشترن به مقامات مهم سياسي و نظامي در دولت اسرائيل رسيدند.
ايرگون مخفف « ايرگون زوي لئومي » است كه درعبري به معناي سازمان ارتش ملي است. اين ارتش در حقيقت متشكل از يهوديان داوطلب جنگجو بود كه توسط چند تن از سران صهيونيسم با هدف مبارزه ي مسلحانه براي اشغال فلسطين و تأسيس دولت اسرائيل پايه گذاري شد. مناخيم بگين، اسحاق شامير و ژاپوتينسكي از جمله رهبران اين سازمان بودند. در ابتداي تأسيس دولت اسرائيل، همين سازمان بدنه ي اصلي ارتش اسرائيل را تشكيل داد.
50. Terry Reisenhoover
51. Louis Rapoport, "slouching towards Armageddon: Links with Evangelicals’, Jerusalem Post International Edition. June 17-24, (1984). Halsell, Forcing, op.cit., p 68.
گولدفوت، به عنوان عضو باند تبهکار اشترن و نيز ايرگون، مسئول بمب گذاري در « هتل کينگ ديويد » بيت المقدس در 22 ژوئيه 1946 بود که 100 سرباز و مقام رسمي بريتانيا کشته شدند. در 1948، وي به جرم قتل کُنت برنادوت، نماينده ي سياسي سازمان ملل، توسط يک دادگاه اسرائيلي نيز محکوم و زنداني شد.
52. Halsell, Prophecy, op.cit., p106.
53. Chuck Smiths Calvary Chapel
54. Costa Mesa
55. Halsell, Forcing, op.cit., pp63-73.
56. Ibid., p98.
57. Jay Gray, "The Temple Time Bomb’ Presence Magazine. http://www.christianity.com/parter
58. Gordon Welty
59. Wright State University
60. Halsell, Forcing, op.cit., p115.
61. apocalyptic boil
62. Lawrence Wright, ‘Forcing the End’, Frontile, http://www.pbs.org/wgbh/pages/frontline/shows/apocalypse/readings/forcing.html
63. ominous future

منبع مقاله :
سايزر، استيون آر؛ (1386)، صهيونيسم مسيحي، ترجمه ي حميد بخشنده، قدسيه جوانمرد، قم: نشر کتاب طه، چاپ اول